برای ورود به سایت بر روی لینک زیر کلیک کنید
چت روم سایت افتتاح شد.
برای ورود روی لینک زیر کلیک کنید
الان سرم خیلی شلوغه، بعدا میام و ساماندهیش میکنم.
تقدیم به کسی که زیباترین آرزویم بود
اما تلخ ترین حسرتم شد
برای دریافت بازدید رایگان کلیک کنید
(برید رو لوگوی زیر)
سکوت ..
من هستم
و یک فنجان خاطره...
ظاهرا تنها ...اما ...
خیالی پر از عاشقانه دارم...
پر از احساس...دلتنگی...
دوباره در ذهنم رعد وبرقی زده می شود و...
من
آسمان چشمانت
باران چشم هایم
نور نگاهت
و رنگین کمانی از جنس تـــــــو...
کدام جمله مورد پسند شماست؟؟؟
برای دیدن بقیه عکسا برین ادامه
قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده اینقدر دور شویم و مصنوعی. ناخنهای مصنوعی، دندانهای مصنوعی، خندههای مصنوعی، آوازهای مصنوعی، دغدغههای مصنوعی.
هر چه فكر میکنم میبینم قرار نبودهما اینچنین با بغل دستیهایمان در رقابتهای تنگانگ باشیم تا اثبات کنیمبهتر هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادنبرای چیست؟ قرار نبوده همه از دم درس خواندهبشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید بدانم راهتعالی بشری از دانشگاهها و مدرکهای ما رد بشود … باید کسی هم باشد کهگوسفندها را هی کند، دراز بکشد نیلبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یکروز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگریکند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند… قرار نبوده این همه در محاصرهی سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا، قرار نبوده این تعداد میز و صندلیِکارمندی روی زمین وجود داشته باشد، بیشک این همه کامپیوتر و پشتهایغوزکردهی آدمهای ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده؛ تا به حال بیل زدهاید؟ باغچه هرسکردهاید؟ آلبالو و انار چیدهاید؟… کلاً خسته از یک روز کار یَدی بهرختخواب رفتهاید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست… این چشمهابرای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر، برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردانبرای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شبپشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشدهاند. قرار نبوده خروسها دیگر به هیچکارنیایند و ساعتهای دیجیتال بهجایشان صبحخوانی کنند. آواز جیرجیرکهایشبنشین حکمتی داشته حتماً، که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتنما تا قرص خواب لازم نشویم و اینطور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود. من فکر میکنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همهی دار و ندار زندگیمان، همهی دغدغهی زنده بودنمان. قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولدکردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه وزندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد. قرار نبوده اینطور از آسمان دور باشیم و سی سال بگذرد از عمرمان و یک شب هم زیر طاق ستارهها نخوابیده باشیم. قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا علیه خورشید عالمتاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم. قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یکبار هم بیواسطهی کفش لاستیکی/چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد. قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانهی سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم. چیززیادی از زندگی نمیدانم، اما همینقدر میدانم که اینهمه “قرارنبوده”ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگیمان را آشفته و سردرگمکرده…آنقدر که فقط میدانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم، اما سردرنمیآوریم چرا. |
دنـیـای مـجـازی
شـلـوغ تـریـن
سـرزمـیـن تـنـهـایـی اسـت
بـا هـمـه کـس هـسـتـی و
بـا هـیـچ کـس نـیـسـتـی. . .
پ
اسم من میترا است و ۲۵ سال سن دارم. حدود ۶۰ کیلو وزن دارم و قدم ۱۷۰ است برای همین درمیهمانیها خیلیها بهم زل میزنند. خیلی شیطون هستم و دوست دارم از زندگیام لذت ببرم.این را هم بگویم که عاشق ناتالی پورتمن هستم و اگر به حساب تعریف از خودم نگذارید، کمی هم ازنظر چهره و فرم بدن بهش شباهت دارم. داستانی که میخواهم تعریف کنم، برمیگرده به سه سالپیش که خیلی بچهتر از الان بودم.
بقیه در ادامه مطلب
داستان من و زن دایی الهام.....
در ادامه مطلب
یه کلیپس دارم قلقلیه
سرخ و سفید یه متریه
میزنم رو سرم هوا میرم
نمیدونی تا کجا میرم
من این کلیپسو نداشتم
قده کوتاهی داشتم
افسردگی می داشتم
بی افم بهم عیدی داد
یه کلیپسه یک متری داد
عمه جکی جان در ورژن ایرانی
عکس های طنز و جالب از مونا لیزا (لبخند ژکوند)
این که تو فیلما نشون میدن زن با پاشنه بلند میدوئه ، همش جلوه های ویژس …
الان دختر خالم با کفش پاشنه بلند نشسته بود رو مبل چایی از دستش افتاد !
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯽﮐﺸﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ؟
ﭘﺴﺮ: ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ؟!
ﺩﺧﺘﺮ: ﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ !
.
بقیه در ادامه مطلب
همه در ادامه مطلب
بقيه در ادامه مطلب
(عكس متحرك است. لطفا چندين ثانيه صبر كنيد)
1-روز های تعطیل مثل بقیه روز ها ساعتتون رو کوک کنید تا همه از خواب بپرن.
2-سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بزارید تا جلویی ها زود تر راه بیفتند.
3-وقتی می خواین برین دست به اب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین.
4-وقتی از کسی ادرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جوابش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین.
5-کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیب هاتون به طورت اسکناس دو هزاری پرداخت کنین.
6-وقتی عده ی زیادی مشغول تماشای تلویزین هستند مرتب کانال رو عوض کنین.
7-وقتی از اسانسور بیرون اومدید یه چیزی بزارید لای در که بالا و پایین نره.
8-به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین.
8-وقتی با بچه های کوچیک بازی می کنین سعی کنید همش از اونا ببرید.
9-موفع ناهار توی یک جمع در مورد سوسک و مگس واین جور چیز ها حرف بزنید(تازه برا وقتی که خودتون میزبان باشید عالیه چون مهمونا غذا کم تر می خورن)
10-شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین.
11-صابون رو همیشه کف وان حمام جا بزارین.
12-وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می بینین بگین چه قدر کچل شده.
13-اگر دوستتون طاسه مرتب از ارایشگرتن تعریف کنین.
14-وقتی کسی لباس تازه خریده بهش بگین خیلی خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته.
15-وقتی کسی در جمع جک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود.
16-چاقی وشکم بزرگی دوستتون رو مرتب بهش یاد اوری کنید.
17-بادکنک بچه ها رو یواشکی بترکونین.
18-دوستتون که موهای سرش بلنده بهش بگین موی بلند بهش نمیاد و بره کوتاه کنه،وقتی کوتاه کرد بهش بگین موی بلند بیش تر بهش می اومده.
19-بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرید.
20-توی کنسرت های بزرگ موسیقی بی موقع دست بزنید(به نظر من که بیش تر خودتون خیط میشید،خخ)
21-دوستتون که پاش توی گچه رو با اصرار به فوتبال دعوت کنین.
22-با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبه روییش که اون طرف خیابونه رو بپرسین.
23-توی مهمونی ها مرتب از بچه 4 سالتون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه(حالا نمیشه کوچیک تر یا بزرگ تر باشه؟)
24-متن های دیگرون رو به اسم خودتون چاپ کنین.
بقیه در ادامه مطلب
پســـــر باید اینقدر ابهت داشته باشه
که وقتی به دوست دخترش زنگ زد ..
دختره بگه : اوه اوه آقامون زنگ زد …
نه اینکه بگه جوجوى من داره میزنگه
تعداد صفحات : 13